همانطورکه در مقاله "دعوت از مردگان و زندگان به میهمانی نور و سایه در گورستان سایاما" گفته شد، گورستان سایاما که در کنار دریاچه سایاما قرار دارد، قبرستانی است که به روی همه ادیان باز است! نیایشگاه سایاما که در سال 2013 توسط هیروشی ناکامورا و مجموعه NAP در سایتامای ژاپن ساخته شد، رو به جنگلی دارد که منبع آب در توکیو محسوب میشود. پس هیروشی ناکامورا، جنگل را به عنوان یک مصداق جهانی برای عبادت کنندگان در نظرگرفت، از این منظر که انسان توسط آبِ جنگل زنده میشود و باید پس از مرگ نیز به آنجا بازگردد.
دو طرف این سایت مثلثی رو به جنگل است. بنابراین در اطراف محوطه مثلثی شکل، درختهای زیادی کاشته شد تا نیایشگاه سایاما از میان درختان به جنگل مُشرِف شود. گفته میشود که طراحی نیایشگاه سایاما از پرنده ای الهام گرفته شده که ناکامورا در حال پرواز بر فراز دریاچه دیده است. برخی از بازدیدکنندگان احساس آرامش را در این نیایشگاه حس کردهاند، در حالی که برخی دیگر گفتهاند که احساس بزرگی و عظمت را از آن الهام گرفتهاند. آنچه مشخص است این است که تلاشهایی مبنی بر تبعیت از اصول معماری زمینه گرا در این اثر شده تا خود را به ریشههای سنتی و فرهنگی کشور ژاپن گره بزند اما به نظر میآید نتیجه، تصویر دیگری را ایجاد کردهباشد!
قسمت بالایی دیوارها به سمت داخل متمایل شده تا از حضور نامنظم شاخههای درخت جلوگیری شود. ستونها با تشکیل ساختار یک «V» وارونه به نام «Gassho-zukuri»، از یک فرم ساختاری سنتی در ژاپن تبعیت میکنند که شبیه به شکل دو کف دست در هنگام نیایش است، به نحوی که گویی مشغول حمایت از یکدیگر هستند. با توسعه این فُرم در همه جهات، خودِ سازه سقف، نیروهای عمودی و جانبی را تحمل میکند. این امر نیاز به دیوارهای لرزهای را از بین میبَرَد و این نوع جدید از Gassho-zukuri را فعال میکند.
در مرحله بعد، مساله سقف باید به گونهای حل میشد که حفاظتی ابدی برای چنین ساختار پیچیدهای فراهم کند. ناکامورا علاقهمند بود که بتوان از یک سطح منحنی پیروی کرد که نه تنها بادوام باشد بلکه اگر به مرور زمان با شیره درختان ظاهر نسبتا لکهداری نیز پیدا کرد، ناظران شاهد پیرشدگی زیبایی از بنا باشند.
ناکامورا و NAP، با صنعتگران محلی کار کردند و پانل های آلومینیومی ریختهگری را توسعه دادند که هر کدام در ابعاد 180 در 200 میلیمتر و ضخامت 4 میلیمتر بودند. این حداقل ضخامت برای دوام و حداکثر ضخامت برای خم شدن با دست است تا با انحنای سقف مطابقت داشته باشد. در نتیجه، هر پانل دارای بافت مواج متفاوتی شد که روحیه صنعتگران را منعکس میکرد. در همین قسمت است که اهمیت به انتخاب نوع مصالح و نحوه تولید و اجرای آن، مخاطب را به فکر وامیدارد که آیا نیایشگاه سایاما میتواند یکی از بناهای زمینه گرا باشد یا خیر؟
کف بنا کمی به سمت پایین و به سمت مِحراب متمایل میشود تا بازدیدکنندگان را ترغیب کند که ناخودآگاه رو به محراب قدم بردارند و به سمت جنگلی که در پُشت محراب است، دعا کنند. پوست دارای شکاف و درزهای میان تکههای سنگی دیوارهها، به سمت نقطهای در پُشت جنگل امتداد مییابند تا آنجا که ناپدید شوند! تا تمرکز و توجه ناظران تنها بر روی منظره جنگل قرار گیرد. هنگام دعا و عبادت، هر انگشت به آرامی در کنار دیگری قرار میگیرد و فضای گرم و دنجی در داخل دستانمان ایجاد میشود. معماری نیایشگاه سایاما نیز شبیه این فضای کوچک است. وقتی از محراب خارج میشویم و تصمیم به نشستن برای ادامه دعا و نیایش میگیریم، میتوانیم شهر محل زندگی خود را از بالای نیمکت نظاره کنیم. منظرهای که از پنجره دیده میشود، برای کسانی که پس از این تجربه به دنیای روزمره باز میگردند، یک دلگرمی بینظیر است!
(اگر میخواهید از تعاریف اولیه معماری زمینه گرا، درک کاملتری داشته باشید، پیشنهاد ما به شما مطالعه مقاله "همه چیز درمورد زمینه گرایی در معماری" است.)
Source: nakam