در شهر باستانی ویبورگ، کتابخانهای به نام ویپوری، به مثابه سنگری از خرد که طوفانهای زمان و آشفتگی را پُشت سر گذاشته، وجود دارد. کتابخانه ویپوری، با انحناهای برازنده و ظرافت جاودانهاش، شاهد تاریخی پُر فراز، جنگها و تحولات سیاسی است که آثار غیر قابل جبرانی بر دیوارهایش بر جای گذاشتهاند!
روایت کتابخانه، روزهای تاریکی را بازگو میکند که در آن روسیه و فنلاند درگیر یک جنگ وحشیانه شدند. جنگی که عزم ملتها و انعطافپذیری روحها را آزمود. کتابخانه ویپوری از چگونگی سایه افکندن شبح جنگ بر شهر صحبت میکند، این که چگونه صداهای توپخانه در تالارهای آن طنینانداز میشد. کتابهای این کتابخانه، شجاعتها و فداکاریهایی را به چشم دیدهاند که فرصتی برای ثبتشان در تاریخ نبود. کتابخانه ویپوری پُرترهای از شهری را ترسیم کرد که در اثر جنگ از هم پاشیده شدهبود، خانوادههایی که آواره شدند و رویاهایی که در هم شکستند. با این حال، در میان هرج و مرج و ناامیدی، کتابخانه ویپوری با وجود همه آسیبها، استوار ایستاده بود، پناهگاهی از دانش که در آن نور آگاهی همچنان در میان تاریکی درگیریهای جنگ، فانوسی روشنگر بود!
این ساختمان روایت زندهایست از اینکه که جنگها چگونه شکل و عملکرد آن را تغییر دادند، چگونه درگیریها، معماران را وادار کرد تا آن را برای ایستادگی بیشتر تقویت و برای حضور سازگار در کنار فناوریهای جدید، آمادهاش کنند. در کتابخانه ویپوری وقابع سهمگین خطوط جدیدی را به سناریوی بازسازیهای متعددش میافزودند. ایدئولوژیهای سیاسی بارها اثر خود را بر طراحی ویپوری باقی گذاشتند و حاکمان تلاش کردند میراث خود را در راهروها و اتاقها باقی بگذارند و قدرت و اقتدار خود را به رخ همگان بکشانند. هر دوره اثر خود را بر آن میگذاشت و کتابخانه را از نو شکل میداد. از سویی دیگر ایدئولوژیهای سیاسی و مبارزان نیز اثری ماندگار بر آثار معماری بر جای گذاشتهاند، زیرا حاکمان و رژیمها به دنبال متجلی کردن ارزشها، آرمانها و اقتدار خود از طریق محیط ساخته شدهاند. همانطور که به بناها و سازههایی که آثاری از زخمهای تاریخ را بر تن خود دارند خیره میشویم، به یاد میآوریم که معماری فقط بازتابی از زمانه ما نیست، بلکه شاهدی زنده بر تأثیر همیشگی اعمال و آرزوهای انسان بر دنیای فیزیکی اطراف اوست.
در حقیقت جنگها مانند قلم موی نقاشی که توسط جریانهای پُرفراز و نشیب زمان هدایت میشوند، آثار خود را بر بناها میگذارند و روایتهایی از ویرانی، انعطافپذیری و تولدی دوباره را بر روی بوم تمدنها ترسیم میکنند. البته فراموش نکنیم که در طول تاریخ، درگیریهای بزرگ، جرقه نوآوری در معماری را برانگیختهاند. پس از هر ویرانی، معماران و سازندگان بار دیگر برخاستند تا طرحهای متجسم از انعطافپذیری، نوسازی و روح تسلیمناپذیر خلاقیت در برابر ناملایمات را به تصویر بکشند.
در سرزمین سحرانگیز فنلاند، آلوار آلتو و الیسا آلتو، داستان سرایانی بودند که جوهره داستانها و سنتهای فنلاندی را به شاهکارهای معماری خود گِره میزند. آلوار آلتو، استاد فرم و عملکرد و الیسا آلتو، همسر و شریک خلاقیتهای او، سفری را برای طراحی ساختمانهایی آغاز کرده بودند که اسرار جنگلها و دریاچههای فنلاند را به گوش همه برسانند. فلسفه طراحی آنها عمیقاً در داستانهای باستانی فنلاند ریشه داشت، جایی که هر صخره، درخت و جویبار، داستانی در در دل خود داشت. آلوار آلتو، معمار، طراح و شهرساز فنلاندی، ترکیب قابل توجهی از ایدههای رمانتیک و عملگرایانه را ایجاد میکرد. کار او منعکسکننده میل عمیق به انسانی کردن معماری از طریق استفاده غیرمتعارف از فُرم و مواد است که نه تنها بر اساس منطق، بلکه شهودی هم بود. آلتو تحت تأثیر به اصطلاح مُدرنیسم سبک بینالمللی (یا کارکردگرایی، همانطور که در فنلاند نامیده میشد) و آشنایی او با مُدرنیستهای برجسته در اروپا، از جمله معمار سوئدی اریک گونار آسپلوند و بسیاری از هنرمندان و معماران مرتبط با باهاوس، طرحهایی اختصاصی را خلق میکرد که تأثیر عمیقی بر مسیر مُدرنیسم قبل و بعد از جنگ جهانی دوم داشت. در مقایسه با معماری کلاسیک و رنسانس مدیترانه، او معماری ناهمگونتری را که الهامگرفته از جنگلهای توس و کاج کشور زادگاهش باشد، دوست داشت. آلتو با استفاده از سبک معماری زمینه گرا در فنلاند توانست به گذشته این کشور و همچنین مردم آن به بهترین شکل ممکن ادای احترام کند.
کتابخانه ویپوری نیز به یکی از همان سفرهای شگفتانگیزشان بدل شد. ظرافت حضور الیسا در پروژههای آلوار به نسیمی ملایم در میان جنگلهای کاج میماند که گرما و انسانیت را به سازههای جسور آلوار میافزود. این گونه شد که هر آجر در آن آثار تا امروز به زبان سرزمین فنلاند صحبت میکند. آلتو با استفاده چشمگیر از عناصر چوبی که از جنگلهای فنلاند الهام گرفته میشدند و برانگیختن روح ماقبل صنعتی شدن پدیدهها و ایجاد حس آزادی، آثارش را از دیگران متمایز میکرد. کارهای او نمایانگر کیفیتی تازه و ارگانیک بودند که بیشتر آن را مدیون طبیعت بود تا پیشینههای تاریخی یا صنعت ماشین! آنچه قبلا در مقاله صفر تا صد معماری زمینه گرا گفته شد نشان میدهد آلتو و همسرش، به اهمیت اُصول بازسازی و مرمت با رویکرد زمینه گرایی و حفظ روح و تاریخ بنا به خوبی آگاه بودند.
آلوار آلتو در مسابقه طراحی کتابخانه شهری ویپوری در سال 1927 برنده شد تا یکی از اولین و مهمترین پروژههای مُدرنیست او که در سرتاسر زادگاهش فنلاند انجام شده بود را در دست بگیرد. کتابخانه ویپوری آلوار آلتو علیرغم اینکه یکی از آثار اساسی معماری مُدرن اسکاندیناوی است، برای حدود هفتاد سال در هالهای از ابهام نسبی باقی مانده بود. کتابخانه ویپوری در سالهای 2000 و 2002 به دلیل بافت تاریخیایش که به سرعت در حال تخریب بود، توسط "سازمان نظارت بر آثار یادبود جهانی" در فهرست آثار جهانی گنجانده شد. تغییر شرایط توپوگرافی و عملکرد نادرست سیستم فاضلاب شهری باعث شکلگیری مشکلات آب در زیرزمین شده و مکانیسمهای گرمایش و تهویه قدیمی داخل ساختمان مشکل ساز بود. ساختار کتابخانه به دلیل آرماتورهای آشکار و زنگ زده و کربنیزه شدن عناصر بِتنی ناسالم بود و سقف، کف و آجرهای بیرونی همگی نیاز به تعمیر داشتند، اما منابع محدودی برای تامین هزینههای مرمت بنا به دلیل بحران اقتصادی وجود داشت.
پس از سازمان نظارت بر آثار یادبود جهانی، صندوق جهانی کمک به تامین آثار یادبود، بین سالهای 2001 تا 2002 به حفاظت از نورگیرهای کتابخانه کمک کرد. در دهه بعد، یک پروژه حفاظتی گسترده توسط کمیته بازرسی فنلاند برای بازسازی کتابخانه ویپوری، با مشارکت این کتابخانه، انجام شد. سقف جدید و سیستم نورگیر نصب، نمای بیرونی شاخص ساختمان تعمیر و اتاق مطالعه و فضای اجتماعات عمومی کتابخانه نیز بازسازی شدند. تا سال 2003 درهای ورودی اتاق نگهداری روزنامه و کتابخانه کودکان هم بازسازی شدند، تعمیرات بیشتری روی سقف انجام شد اما قاب پنجرهها در سالن سخنرانی حفظ شدند. همچنین اتاق مطالعه نشریات بین سالهای 2004 تا 2005 به همان شکل که بود، باقی ماند. در سال 2011، دولت روسیه بودجهای را به این پروژه اختصاص داد و در نتیجه در سال 2013 به صورت کامل به پایان رسید.
سرانجام اواخر سال 2014 به موفقیت رسانهای دست یافت. دریافت بودجه جهانی برای مرمت بناهای تاریخی و جایزه مُدرنیسم Knoll توسط رسانههای خبری در سراسر جهان پوشش داده شد. این ساختمان برای بیش از یک دهه رها شده بود و ویرانهای بیش نبود، برای مدت زمانی آنچنان فراموش شدهبود که بسیاری بر این باور بودند که تخریب شده است! برای دههها، معماران این پروژه آلتو را فقط در طراحیها و عکسهای سیاه و سفید قبل از جنگ مطالعه میکردند و نمیدانستند که آیا نسخه اصلی هنوز پابرجاست یا نه، و اگر هست، چه کاربریای دارد. کتابخانه ویپوری ابتدا از نماد مُدرن به متروکهای تبدیل شد و سپس به بخشی از معماری کلاسیک! حکایتی از دسیسه های سیاسی، جنگ و در نهایت پُشتکار عده معدودی که ساختمان را از خرابی کامل نجات دادند. کتابخانه ویپوری در وضعیت بازسازی شده خود به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معماری مُدرن به مسیر چالشبرانگیز خود ادامه خواهد داد. موفقیت این پروژه، امضایی بر تایید توانایی گروه مرمت برای جمعآوری بودجه لازم برای آن و نشان دهنده نمونهای درخشان از همکاریهای بینالمللی در تلاش برای بازسازی یک نقطه عطف معماری مُدرن است. به همین دلایل، این پروژه در سال 2014 جایزه جهانی بناهای تاریخی و جایزه مُدرنیسم Knoll را دریافت کرد.
ویپوری در آن زمان یک شهر بندری صنعتی و تجاری پُر رونق بود که در نزدیکی مرز شرقی و ناآرام با کشور اتحاد جماهیر شوروی قرار داشت. ساخت و ساز آن در سال 1935 به پایان رسید، اما برای مدت کوتاهی بخشی از کشور فنلاند محسوب شد. دولت فنلاند پس از جنگ زمستانی 1939-1940، ویپوری را رسماً به اتحاد جماهیر شوروی واگذار کرد که پس از آن توسط سربازان فنلاند در طول جنگ جهانی دوم بازپس گرفته شد و سپس در سال 1944 باز به دست شوروی افتاد. اکثر ساکنان ویپوری که در مرکز جنگ هم قرار داشت، آن را تخلیه کرده بودند، بیش از نیمی از ساختمانهایش را در اثر جنگ از بین رفت و بسیاری از ساختمانهای باقی مانده به شدت آسیب دیدند. شهری که زمانی دومین شهر پُرجمعیت فنلاند بود، ناگهان به شهر ارواح تبدیل شد و از آن پس توسط دولت شوروی "ویبرگ" نام گرفت.
عکسهای مربوط به قبل از سال 1940 نشان میدهد که کتابخانه ویپوری در پُشت کلیسای جامع رواقی و نئوگوتیک ویپوری قرار داشتهاست. هنگامی که همسایگان آن، از جمله خودِ کلیسای جامع، زیر آتش توپخانه شوروی به ویرانه تبدیل شدند، کتابخانه، متروکه و اجازه داده شد که ویران شود. بر خلاف همه آنچه پیشبینی میشد کتابخانه ویپوری از جنگ، جان سالم به در برد. در اواخر دهه 1950، اولین بازسازی عجولانه ساختمان توسط معماران شوروی انجام شد که ظاهراً به نقشههای اولیه آلتو نیز دسترسی نداشتند. کتابخانه در وضعیتی نادرست قرار گرفت اما همچنان پابرجا بود. کتابخانه ویپوری با گچبُری سفید و تَرکخوردهاش که توسط دیوارنویسیهای زمان جنگ مخدوش شده بود، بیشتر شبیه به ویلا ساووی تبلیغاتی شدهبود تا گنجینه معماری که قبلاً به آن شهره بود! در سال 2000 این اثر در فهرست 100 سایت در معرض خطر قرار گرفت. در میان تنشهای همیشگی بین فنلاند و روسیه، علاقه به این ساختمان به یک نقطه مثبت برای همکاری تبدیل شد. نخست وزیر روسیه و رئیس جمهور فنلاند تارجا هالونن در سال 2010 بودجه مشترکی را برای بازسازی کامل کتابخانه ویپوری تصویب کردند. بازسازی نما و دیوارهای داخلی به طور کامل انجام شد و با ساخت جزئیات داخلی به شکلی دقیق و با علامت تجاری آلتو زندگی به ساختمان کتابخانه بازگشت.
کتابخانه ویپوری شامل دو بلوک مستطیلی ساده است که به صورت افقی از یکدیگر جدا شدهاند، اما سیرکولاسیون داخلی به طرز فریبندهای پیچیده است. این ساختمان با یک فضای مستطیل شکل درونی، شبیه به یک سلول کلاسیک، طراحی شده بود. آنچه اغلب به عنوان سه طبقه در پلان توصیف میشود، در واقع شش یا هفت طبقه است که منجر به شکلگیری مجموعهای متنوع از احجام و فضاهای انتقالی میشود. با فضاهای اداری و تشریفاتی در بلوک اصلی که در ورودیست قرار دارند و قسمت اعظم فضاهای مطالعه و قفسههای کتاب در بلوک بزرگتر و در پشت. این چیدمان داخلی پیچیده جوهره طراحی آلتو را به تصویر میکشد. او با الهام از توپوگرافی ناهموار کوهستانی که عمدتاً با تغییر ارتفاع تعریف میشود، تلاش کرد تا مقطع و پلان را به یکدیگر پیوند دهد و نوعی یکپارچگی در حرکتهای افقی و عمودی بنا ایجاد کند. آلتو در یک نمایش از بدیهیات مُدرنیستی، با افزودن ارزش به هریک از فضاها، حرکت را به داخل بنایی آورد که در سکوهای مطالعه به سکون و سپس با پُرکردن شکافهای بین طبقات با قفسههای کتاب، به پویایی میرسید. در حقیقت آلوار آلتو در معماری زمینه گرا به روشهای متفاوتی با هر بنا گفتوگو میکرد.
گفتگو بین عناصر مختلف ساختمان از نظر هندسی توسط شبکههای اسکالر، روابط متناسب و چرخشها هدایت میشوند. میز اداری، قلب برنامهریز ساختمان به لحاظ هندسی هم مرکز بناست که یک پالس شعاعی ایجاد میکند که قفسههای کتابها و راهپلهها را با یک نقطه، در یک دایره قدرتمند تراز میکند. همپوشانیهای شبکهای منجر به ایجاد فضاهای بینابینی مانند راهروی پُشت سالن سخنرانی میشود. در سطح عملکردی تر، کتابخانه ویپوری فرصتی را برای آلتوی جوان فراهم کرد تا ایده های خود را در مورد نور طبیعی بیازماید، کاری که او از آن پس در طول زندگی حرفهای خود ادامه داد. او با هدف پُرکردن اتاقهای مطالعه با نورهای پراکنده، نورگیر مخروطی شکلی را اختراع کرد که در طول روز بدون اجازه دادن به اشعههای مستقیم و سایهزا، نور را به صورت مخروطی به داخل فضاها میکشاند. همچنین او در سقف با ایجاد حفرههای نور دو متری به سقف ظاهری آیندهنگر داد. این مدل نورپردازی به یکی از اصلیترین طراحیهای آلتو تبدیل شد و در کتابخانه اوتانیمی و راوتاتالو هم ظاهر شد. این نورگیرها همچنین به یک سبک ماندگار برای طراحی کتابخانه هم حتی تبدیل شدند، همانطور که با تکمیل اخیر کتابخانه هنرهای زیبای هاس گواتمی سیگل و همکاران در ییل این سبک بار دیگر نشان داده شد. در حالی که کتابخانه ویپوری به طور انکارناپذیری به سنت مُدرنیست تعلق دارد، اما پیوسته تمایل دارد برای تا از کارکردگرایی صرف خارج شود. جزئیات غنی که بخشی از چرایی استفاده از آنها منطقی و در بخش دیگری زینتی هستند، مانند مهاربندیهای مورب در ورودی یا نردههای لمسی راه پلهها که نشانهای واضح به شخصیت خاص فرمهای مُدرن اضافه میکنند.
آلتو که همیشه نسبت به محیط و سنتهای کشورش حساسیت خاصی نشان میداد، یکدست بودن طراحی رسمی و مُدرن ویپوری را با پالتی از متریالهایی که بیشتر نمونه معماری فنلاند هستند، غنی کرد. گچبُری سفید، بتن و شیشه نما، تضاد لذت بخشی با تزئینات چوبی فضای داخلی، از جمله سقف چوبی در سالن سخنرانی پیدا میکند. نگرانی آلتو در مورد نور طبیعی، که یکی از ویژگیهای بارز طراحی اسکاندیناویایی است، یادوارهای از روشهای ساخت و ساز کاملاً محلی هستند. این انگیزهها به دور از جریان اصلی مُدرنیسم به کتابخانه اجازه میدهد تا در دستهبندی اولیه مُدرنیسم منطقهای قرارگیرند که از نظر سبکی، سنت محلی را با نوبینیهای L’Esprit Nouveau در سرزمین اروپا ادغام میکند. این کتابخانه همانند اکثر بناهای زمینه گرا که معروف هستند، همچنان الهامبخش معماران، محققان و دوستداران زیباییست. داستانی که به دست معماری در بافت و فرهنگ فنلاند برای همیشه حک شده است. آلوار و الیسا آلتو نشان دادند که معماری فقط آجر و ملات نیست، بلکه حکایتی از رویاها و خاطرات است. روایتی از پیوند انسان و طبیعت! هر ساختمانی که اثری کوچک از هنر آنها به خود میگرفت، تبدیل به فصلی از داستان فنلاند میشد، اینگونه بود که قدرت طراحیشان به آنسوی زمان و مکان سفر میکرد. بنابراین، میراث آلوار و الیسا آلتو تا همیشه زنده است و به همه کسانی که آثار آنها را دیدند یادآوری میکند که در هر سنگ، داستانی وجود دارد که انتظار روایت شدن را میکشد.
در فولکلور فنلاند، داستانهایی وجود دارد که بر اهمیت صنعتگران و سازندگان ماهر تأکید میکند که خانهها، ابزارها و اشیاء را به دقت میسازند. این داستانها اغلب اهمیت هماهنگی بین انسانها و محیط اطرافشان را برجسته میکنند و اصول معماریای را منعکس میکنند که به دنبال ایجاد فضاهایی است که با محیط و افرادی که در آن زندگی میکنند در هماهنگی باشد. اگر در گذشته Äijä، پیر خردمند، از جنگلها و موجودات درون جنگلهای هیسی محافظت میکرد، پس از آن معماران فنلاندی مانند آلتو و الیسا طرحهای خود را هماهنگ با طبیعت و فرهنگ شکل میدهند.
اگر در جنگل های فنلاند سرگردان شدید، از فرصت استفاده کرده و به هر موسیقی خوب گوش کنید. شما ممکن است پژواک داستانهای جذاب فنلاندی را بشنوید که در میان درختان زمزمه می شوند. داستان ارواحی که تا همیشه در کتابخانه فنلاندی زنده هستند!