مظهرالاسلام معمار، شهرساز، معلم و فعال بنگلادشی که پیشگام معماری مُدرن در بنگلادش و پدر مدرنیسم بنگالی نامیده میشود! او در طول دهههای 60 و 70 به همراه معماران بزرگ آمریکایی که او برای کار به داکا آورده بود، بر صحنه معماری کشور فرمانروایی میکرد!
مظهرالاسلام در 25 دسامبر 1923 در مرشدآباد به دنیا آمد. او در سال 1950 به ایالات متحده رفت و در آنجا مدرک لیسانس خود را در رشته معماری از دانشگاه اورگان دریافت کرد. در سال 1956 بورسیهای برای تحصیل در رشته معماری استوایی در دانشکده معماری AA لندن دریافت کرد. در سال 1961 تحصیلات تکمیلی خود را زیر نظر پل رودولف در دانشگاه ییل به پایان رساند.
مظهرالاسلام در طول زندگی خود به طور ویژه و مداومی به عنوان تأثیرگذارترین معمار بنگلادش تحسین شده است. کارهای پیشگام او از دهه 1950 به بعد نه تنها نشانه ظهور مدرنیسم در بنگلادش (پاکستان شرقی آن زمان) بود، بلکه تقریباً یک شبه فرهنگ جدیدی را در صحنه معاصر معرفی کرد که تا آن زمان با نمونه های کمتری از سبک بینالمللی پُر شده بود.
مظهرالاسلام نه تنها از طریق آثار بسیار متنوع خود، بلکه با کمک به آموزش معماری در کشور از طریق دعوت از معماران بزرگ، نقش بزرگی داشت. جمعبندی آثار او بدون درک دغدغه و تعهد عمیقش به تحولات اجتماعی و فضیلتهای اخلاقی او، غیرممکن است. میتوان نتیجه گرفت که کار و تفکر او به عنوان وسیلهای برای دگرگونی تلقی میشود نه به عنوان یک هدف!
بررسی پروژهها و آثار منتخب او زمانی بیش از پنجاه سال را در بر میگیرد، مردی که تاریخ، مرزها و سبکها را زیر پا گذاشت! او در بازگشت به کشورش توانست زبان معماری مدرنیستی را گسترش دهد که به بافت اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی و اقتصادی کشورش حساس بود. بنابراین توانست با استفاده صحیح از معماری زمینه گرا بین معماری رایج و آنچه از تاریخ و بستر بنگلادش مدنظر داشت، ارتباط منطقی و چشمنوازی را ایجا کند.( برای مطالعه دیگر آثار معماری زمینه گرا در بنگلادش مراجعه کنید.) او همچنین آموزش معماری سازمان یافته در کشور را نیز بر عهده گرفت.
مظهرالاسلام یک مدرنیست واقعی بود و برای ایجاد یک مدرنیته بنگالی با هر گونه فشارهای منطقهگرایی سطحی مبارزه کرد. به قول خودش: اینکه شما یک مرد جهانی و یک بنگالی باشید؛ غیر ممکن است! وقتی از ایستادن روی خاک خود سخن میگویم این برای یافتن خود است، نه راکد شدن! آنچه من به دنبال آن هستم این است که روی پای خود بایستم و سپس به جلو حرکت کنم. اگر حتی دو قدم به عقب بروم!من هیچ مشکلی با آن ندارم. من فکر میکنم که هیچ راه دیگری برای حرکت به سمت جلو وجود ندارد!
او میدانست که برای دستیابی به مدرنیته بنگالی واقعی نمیتواند هیچ گونه تصوری از نشانه و نماد را مجاز بداند و با کار خود نشان داد که چگونه میتوان به مدرنیسمی موقعیتیافته و حساس به بافت به شیوهای متفکرانهتر و ماندگارتر دست یافت. نظر او در مورد نشانهها و نمادها جالب است: نماد برای چه؟ نماد چیست؟ نماد کیست؟! تردید در ذهن من ریشه عمیقی دارد. من احساس میکنم که جامعه بشری هزاران سال است که با استفاده از نمادها در تاریکی نگه داشته شده است ولی من بر ضد آن، شورش میکنم!
مظهرالاسلام تمام زندگی خود را نه تنها برای نشان دادن موضوعاتی که معماران باید به آن توجه داشته باشند، از طریق آثار خود وقف کرد، بلکه به نوشتن گفتگو در مورد مسائل زیستمحیطی و شهری، مسائل سیاسی و مسائل اجتماعی پرداخت. عشق عمیق او به کشورش و احترام به آن و مردم، او را به بهبود مستمر محیطی که هموطنانش در آن زندگی میکردند، برانگیخت و آگاهانه سعی در تغییر دیدگاه اجتماعی و سیاسی، برای دستیابی به نظم اجتماعی بزرگتر داشت.
مظهرالاسلام مسئولیت معماران را مسئولیتی تمامیتخواه میداند. او بر نیاز معماران به توسعه آگاهی خود نه تنها در محدوده سایت، بلکه در بافت شهر تاکید داشت. به قول او: شهرها باید محیطی را برای زندگی متمدن در چارچوب فرهنگ خودمان فراهم کنند. شهر فقط میتواند به عنوان بخشی از محیط فیزیکی کشور توسعه یابد با هدف نهایی از بین بردن همه تفاوتهای بین شهر و مناطق روستایی. در واقع رابطه سنتی با طبیعت، باید در شهرها ادامه یابد. ( "خاستگاه شهری" یکی از رویکردهاییست که در مقاله صفر تا صد معماری زمینه گرا پیشتر به بررسی جامع آن پرداختیم.)
بعد از واگذاری طراحی ساختمان پارلمان ملی به مظهرالاسلام، او تصمیم گرفت که طراحی این اثر مهم توسط یک معمار چیرهدست انجام شود. او شرایط آمدن لویی کان به داکا را برای طراحی ساختمان پارلمان، فراهم کرد. بنابراین فداکاری او، بزرگترین هدیه به معماران این منطقه بوده است.
او در سال 1993 مدال طلای IAB را به دلیل سهم بی نظیرش در معماری منطقه دریافت کرد. همچنین در سال 1999 یکی از معتبرترین جوایز کشور "جایزه روز استقلال" را با عنوان فرزند برجسته ملت دریافت نمود. کار و اندیشه او نیز برایش اعتبار بینالمللی به ارمغان آورد و به عنوان داور مسابقه مسجد فیصل اسلام آباد دعوت گردید. او همچنین در سال 1980 عضو هیئت داوران جایزه اول معماری آقاخان در ژنو بود و توانست در سال 1999 جایزه افتخاری AIA را دریافت کند.
به راستی او الهامبخش همه نسل معماران بعدی بوده و کار و زندگیاش، میراثی برای بنگلادش است. سهم او در معماری، آموزش و رهنمودهایی در مورد اینکه چگونه معماران میتوانند و باید در تغییر جامعه و محیط مشارکت داشته باشند، او را به محترمترین آموزگار معماری منطقه تبدیل میکند.
مظهرالاسلام در سال 2012 از دنیا رفت و این میهنپرست، سیاستمدار، فعال اجتماعی، اندیشمند و معمار در پاسخ به این پرسش که سخنانش برای نسل جوان و آینده معماران چه خواهد بود، میگوید: ویژگیهای هنری، جوهره معماری است. جنبههای عملی معماری قابل اندازهگیری هستند مانند الزامات عملی، قضاوتهای اقلیمی، مزایا و محدودیتهای سایت و غیره اما جنبههای انسانی، قابل اندازهگیری نیستند. این به استعداد، حساسیت و خلاقیت معمار بستگی دارد. آدم باید خلاق باشد. آدم باید سرزمین خودش را دوست داشته باشد!
توصیه او به معماران این است: در مورد مردم و فرهنگ آنها، عمیقا فکر کنید. عشق به سرزمین خود، منبع ابدی خلاقیت است که به نوبه خود، معمار نابغه میسازد!
در انتها پیشنهاد میکنیم مقاله بناهای زمینه گرا را از دست ندهید!