در این مطلب با یک مجتمع مسکونی 220 واحدی برای خانوادههای کم درآمد در گوانگژو چین آشنا خواهیم شد. خانه های تولو در گوانگژو را میتوان تقابل سنت و مدرنیته در نظر گرفت.
تولو یک نوع مسکن منحصر به فرد برای مردم هاکا است. یک اقامتگاه مشترک بین شهر و روستا که زندگی، انبار، خرید، مذهب و سرگرمیهای عمومی را در یک ساختمان واحد ادغام میکند. واحدهای سنتی در تولو به طور مساوی در امتداد محیط آن قرار گرفتهاند، مانند ساختمانهای خوابگاهی مُدرن، اما با فرصتهای بیشتری برای تعاملات اجتماعی.
طراحان بررسیهای بسیاری انجام دادند تا بتوانند این سازه متفاوت را در بافت شهری پیاده کنند. ساختمان تولو از کاربران در مقابل هرج و مرج و سر و صدای محیط بیرون محافظت کرده و در عین حال محیطی صمیمی و راحت برای آنها در داخل ایجاد میکند. ادغام فرهنگ زندگی ساختمانهای سنتی با مسکن مقرون به صرفه نه تنها یک موضوع آکادمیک است بلکه حاکی از یک پدیده اجتماعی مهمتر و در عین حال واقعیتر است. شرایط زندگی مردم فقیر اکنون بیشتر مورد توجه عموم قرار گرفته است. معماری زمینه گرا اینگونه زمینهها را در هر بنایی اولویت قرار میدهد تا اثری که ساخته میشود، بتواند با مردم تعاملی دوسویه داشته باشد.
پژوهش، تجزیه و تحلیلهای جامع و آزمایشهای عملی بسیاری انجام شد و معماران با دقت، اندازه، الگوهای فضا و عملکرد تولو را بررسی کردند. به نظر میرسد برنامهریزیهای انجام شده، عناصر شهری جدید را به سبک سنتی تزریق کرده و در عین حال تنش بین این دو پارادایم را متعادل میکنند. در این مدل ساختمانها بصورت کاملا آشکار، تساوی اجتماعی بین ساکنان به چشم میخورد. ابعاد و تزیینات همه اتاقها و حتی درها و پنجرهها درهر مجموعه یکسان بوده و در ساخت آنها از مصالح با کیفیت یکسان استفاده شده است.
طراحان این پروژه عجیب تصمیم گرفتند با تفسیر مجدد خانههای سنتی هاکا، فضایی زیبا و صمیمی خلق کنند. این گونهشناسی مسکن، با خانههای چند صد ساله در جنوب چین مطابقت دارد و همانطور که در تصاویر میبینید اساساً یک پروژه مسکن بزرگ است که در آن خانوادهها در قالب یک جامعه در آن زندگی میکنند. ( ما سعی کردهایم در بررسی هر اثر به طور جداگانه، ابعاد متفاوتی از معماری زمینه گرا در چین را مورد بررسی قرار دهیم.)
از قرن چهارم به مدت بیش از هزار سال، مردم نژاد هان که در نواحی شمالی و مرکزی چین زندگی میکردند، چند مهاجرت عمده را تجربه کردند که در واقع به دلیل وقوع تحولات پیاپی و جنگهای مستمر آن دوران بود. مردم مهاجر در پی یافتن مناطق امن و همچنین کسب ثروت، به سمت نواحی کوهستانی جنوبی کوچ کرده و در آنجا ساکن شدند. مردم محلی، این گروه از مهاجران را "هاکا" و یا "کهجیا" نامیدند. در زبان چینی "کهجیا" به مفهوم خانوادههای میهمان است.
سبک معماری منازل مردم هاکا بسیار خاص و درعین حال هوشمندانه است. جهت محافظت در برابر راهزنان و غارتگران، آنها خانههای خود را بصورت اقامتگاههای دفاعی بزرگی میساختند تا جمع کثیری از مردم را که عمدتاٌ به یک یا چند خاندان منتسب بودند، درخود جای دهند. این مجتمع های دفاعی به " تولو" یا بنای خاکی معروفند. برخلاف خانههای همعصر خود که شکل ظاهری بناها بیانگر رتبه و جایگاه اجتماعی مالکانشان بود، خانه های تولو بخوبی تساوی اجتماعی آن دوران را در بین مردم هاکا به نمایش میگذارد.
مجموعههای روستایی تولو عمدتاٌ به شکل مدور ساخته شده و دارای دو تا پنج طبقه هستند. برخی از این بناها خود مشتمل بر چند ساختمان داخلی مدور و متحدالمرکز بوده که یکدیگر را حلقهوار احاطه کردهاند. بناها عمدتاً دارای یک مدخل ورودی هستند. جنس دراز چوب بوده که با لایه آهنی پوشیده شده است تا باعث استحکام بیشتر دروازه گردد. به راستی بناهای زمینه گرا اکثرا مفهوم خاصی در آنها جریان دارد!
درِ ورودی دارای دو تیرک بزرگ چوبی است که به حالت افقی قرار گرفتهاند. این تیرکها متحرک بوده وبا فرو رفتن در محلهای تعبیهشده در داخل دیوار، به مثابه قفل عمل میکنند. نمای بیرونی بناها بسیار شبیه به قلعه است. به جهت حفاظت بیشتر ساکنین، دیوار طبقات اول و دوم هر مجموعه در بخش بیرونی، فاقد پنجره هستند. ناگفته نماند که طبقات اول و دوم بعنوان انبار غله و آشپزخانه مجموعه محسوب میشدند.
جنس دیوار بیرونی که حدوداٌ یک متر قطر دارد از خاک فشرده بوده که با سنگ، چوب، آهک و استخوان مخلوط شده است. دیوارها بسیار مقاوم بوده و ساکنان را در مقابل حملات دشمنان بیرونی بخوبی محافظت میکردهاند. علاوه بر استحکام فوقالعاده بنا در برابر عوامل محیطی، تهویه مناسب هوای مجموعه و برخورداری از نور کافی، از ویژگیهای دیگر این سبک معماری است. جالب است بدانید اتاقهای در زمستان گرم و در تابستان خنک و مطبوع است. (بار دیگر مصادیقی از زمینه گرایی را طبق تعاریف اولیه مقاله صفر تا صد معماری زمینه گرا را شاهد هستیم.)
نظر شما در مورد این پروژه و یا پروژههای مشابه شهری که ردپای سنت در آنها وجود دارد، چیست؟